این روزها شوق پرواز پرستوها به نِگر آسمان وابسته نیست، به مچ دست کسی وابسته است که خم و راست میشود تا ما پرواز کنیم، گیتار زنی ماهر میشود هنگامی که دست بر چهره میبرد و خطوط صورتش را با نوایی آشفته حال مینوازد.
تنها معادلهای است که هیچ گاه قابل تشخیص نیست، گه گاهی نگری به من میکند و با عشق به لبخندش اوج میدهد و باری دگر صفحه دل سیاه را نورانی میکند.
در ره دانش قدمی گذاشتم
ز عمل، عشق تو را آموختم
گچ به دست در صف
تقدیر سیاه
دل خویش
گویی که یگانگی جز تو نیاموختم
صداقت جوهر نقل تو بود
صبوری ریشۀ فهم تو بود
نگرت، جز سعادت نبود
جهانت قلم سحر و جادو شده بود
بس که توصیف تو یگانه
از نظر عرش فراتر شده بود
نظرات
عایشه
13 اردیبهشت 1396 - 04:02سلام علیکم خوب بود ولی یه کم ضعیف عمل کرده بودن